امتحان چهارم

شیمی

.

خب باید بگم که

اصلا خوب نخونده بودم

یعنی

کتاب تکمیلیو اصلا ورقم نزده بودم

ولی نمیدونم چرا استرسم نداشتم

خخخخخ

باحال بود

خدارو شکر

اسون داده بود

گند نزدم(برخلاف انتظارم)

خوب بودش

خداجونم ممنون که هوامو داری

خعلی عشقی

بوس بوس خدایی

زبان بود

خوب دادم

فک کنم کامل میشم

تاالان هیچیو گند نزدم

:))

دومین امتحانم گذشت

خوب بود

فک میکنم بیست میشم

دین وزندگی بود

ولی

بخاطر یه چیزی ناراحت شدم

اونم اینکه

دوستم تویه سوال گیر کرده بود

خیلی ناراحت بود

سرجلسه یه جوری نگام میکرد که

من عذاب وجدان گرفتم

هرکار کردم نتونستم بهش بگم

مراقبمون بهم شک کرده بود الکی

ازاول امتحان بهم زل زده بود

نمیدونم چرا

البته حق میدم

چون من یه سوالو میخونم

بعدش به درودیوار نگاهی میندازم

یادم میاد جوابشو مینویسم

فک کرده بود تقلب میکنم

آخراشم که خواستم تقلب برسونم به دوستم

نشد

اخرش اومد بیرون گریه کرد

بدجوری گریه میکرد

اخرش به زور به حرف آوردیمش

گفت یه جمله آخرم موند

انقد فحش دادم بهش

0/25غلط داش

هه

♥♥♥

اینم ازاین

خب

ریاضی بود

خوب گذشت

انتظار نداشتم

خداجونم عاششقتم

بازم میگم

میمیرم برات خدای مهربونم

خیلی ممنونم ازت

دوستم باهام آشتی کرده

خود به خوداااا

من هیچی نگفتم

سوار سرویس شدم بعد ازپنجره دیدمش

وای خداااااا

صدام کرد منم دویدم پایین

بعد حالمو پرسید و یه کوچولو حرف زدیم

داشتم یه چیزیو براش توضیح میدادم که سرویسم خواس بره

بدوبدو رفتم دنبالش

کوبیدم به ماشین نگه داشت

وای خدااااااا

عاشقتممممممممممم

میدونم همه اینارو دیدی

ترتیبشو خودت دادی دیگه

خیلی دوست دارم خدام

خدایا کمکم  کن

سر نمازم صدات میکنم

شبا یه عالمه باهات حرف میزنم

توخیابون

تواتاقم

هرجا هستم

همه جا با توام

واسه چی اذیتم کردی؟

چه حکمتی داره که میخوای اخرین روز مدرسه گریه کنم

این یه سالو هیشکی ازم ناراحت نشده

تو کردی

تا اخرین لحظه هیچ کاری نکردی

چرا آخرین لحظه؟

مگه چیکارکردم؟

اون چرا اینطوریه؟

واسه چی اینکارو کردی؟

 اخه چرا؟

همه اون کارایی که باهام کردیو قبول دارم

خیلی ازکارام اشتباه بود

تاوانشو دارم میدم

ولی این دیگه چرا

این کجاش اشتباه بود

همکلاسیمه خدایاا

خودت دیدی چی بهم گفت

خداجونم

با دوستام کاری نداشته باش

توروخدا

من نمیتونم ببینم کسی ازم ناراحته

خودتم میدونی که نمیتونم

باهرچی اذیتم میکنی بکن

تحمل میکنم

با دوستام وخونوادم نه

بیخیال

با اونا نه

خواهش میکنم

من تاشنبه با عذاب وجدان چطوری چطوری دووم بیارم

مگه منو نمیشناسی؟

هان؟

واسه چی اینکارو کردی؟

دیدی چطوری گریه کردم

دیدی یا نه؟

به نظرت من قوی ترم؟

بیشتر ازاین؟

دیگه چقد؟

نمیخوام ناراحتت کنم

جرئتشو ندارم

فقط

التماست میکنم یه کاری کن خودش باهام آشتی کنه

من کاری نکردم

نمیخوام امسال اینطوری تموم شه خدایا

کمکم کن

مثه همه اون دفعه ها

اون موقع هم خودت کمکم کردی.

یادته؟

خودت منو میندازی تومشکل

خودتم نجاتم میدی

اینبارم میدونم نجاتم میدی

ولی سخته

تحملش سخته

واسه کدوم روز داری آمادم میکنی؟

مگه قراره چی بشه؟

بهم بگو

خداجونم

دوسِت دارم

مراقبم باش

عاشقتم

دیگه آپ نمیکنم

فک میکردم حالم خوب میشه

ولی نشد

و

انگار نخواهد شد

بای

عیدتونم مبارک

چهارشنبه سوریه همتون مبااارککک

مواظب باشین

جاییتونو نسوزونین

انگشتمو سوزوندم خخخخ

بااااااااای

دیشب سرم خیلی درد میکرد

ولی با این حال

خوش گذشت

مامانم واسم ازاون عروسکای بزرگ خرید

مورچه

خخخخخخ

توبچگیم قول داده بود بخره

ولی نخریده بود

الان به قولش عمل کرد

تولده تولده

تولد خودمه

سیزدهمشه

شاید بعضیا بگن

البته بعضیا نه

تاحالا به هرکی گفتم گفته شومه

مهم نی

من خوشم میاد

به این چرت وپرتام اعتقاد ندارم

تولدم پیشاپیش مبارکه

.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•

تـפּ بهـᓄ تـפּـجـہ نـڪنے

یڪے בیگـہ تـפּـجـہ ᓄـیڪنـہ

بـہ هـᓄـیـــטּ ωـاבگے

امروز رفتیم جشنواره آدم برفی

خیلــــــی جالب بود

کلی هم برف بازی کردیم حال داد

آدم برفی درست نکردیم

ولی

با آدم برفی های دیگه که بقیه درست کرده بودن عکس انداختیم

خیلی خوب بودن

بعضیارو به زودی میذارم :دی

ღ بـہ بعضیــاҐ با๛ گـᓅـت ღ

ᓄ ღـטּ בـωـتـᓄ بنـבہ یــہ 5 בـᓆـیـــᓆـہ اפـتراҐ פֿــפּבتـפּ نگهـــבار ღ

ᓄ ღـیـــפֿـפּاے ᓄـثل ᓄـا باشے ღ

ღ هــہ  ᓄـפּᓅـᓆ باشے ღ

ღبا اعصـاب Ґכּ بازے כּڪــכּღ

ღبڅــۅاҐ باهــات بازے ڪכּҐ ݜهـړبازے Ґیـݜےاღ

ღ ړۅ Ґڅ Ґכּ כּۅݜـتــﮧ تړנҐےڵ؟؟؟ ღ

Ґ ღا נﮧﮧ ﮧفتـاנـےا ღ

ღ اعصابــ : כּـנاړـےღ Ґ

ღ ڵجـبـــاز : بـڵـــﮧ هـ๛تــےღ Ґ

ღ ۼـړۅړ : נاړــےҐ تـا נڵـتــ بـڅــۅاנ ღ

ღ ړـےـﮧهـا : נاۼــۅכּ ღ

ღ ړۅړا๛تــ:נړ๛تــ Ґثـﮧ یــﮧ اتـۅبــاכּـ تـۅנڵِـ ڪـۅــےړღ

ღ اعتـــҐاנ بـﮧ כּـفـ๛ : زـےااااנ ღ

๛ ღړ๛څـتــ:ۅحݜـتــכּــااااڪـ ღ

ღ څۅכּـﮚړҐ : ݜـנـےנا ღ

Ґ ღﮧـړبــۅכּـ : بـ๛ـےـاااړ ღ

ღ زــےبـا : اۅۅۅۅففف ღ

ღ بـﮧ هفتــاנـے بـۅנכּـҐۅכּ افتـڅــاړ Ґـےڪכּـےღ Ґ

ღ بــــڵـــ ـــــــﮧ ღ